به گزارش وبسایت تخصصی مددکاری اجتماعی ۲۰۱۵، سایت مهرخانه نوشت: کودکان خیابانی در ایران چه وضعیتی دارند؟ آیا با خانواده خود زندگی میکنند؟ چرا و چه چیزی آنها را به این وضعیت رسانده است؟ چه آسیبهایی متوجه آنهاست و چه آسیبهایی برای جامعه خواهند داشت؟
هر روزی که پا را از خانه بیرون میگذاریم یکی از صحنههایی که با آن مواجه میشویم و برای لحظاتی ما را به فکر میبرد، کودکی است که میخواهد گلی یا جورابی یا فالی به ما بفروشد. همه ما این کودکان را دیدهایم و برای آنها غصه خوردهایم، اما آیا کسی اقدام مفیدی هم برای آنها کرده است؟ کودکان خیابانی در ایران چه وضعیتی دارند؟ آیا با خانواده خود زندگی میکنند؟ چرا و چه چیزی آنها را به این وضعیت رسانده است؟ چه آسیبهایی متوجه آنهاست و چه آسیبهایی برای جامعه خواهند داشت؟
بیشتر کودکان خیابانی تهران، ایرانی هستند
برای پاسخ به این سؤالات سراغ پژوهشی رفتیم که در سال ۹۲ توسط مرکز توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی بر روی کودکان ۱۰ تا ۱۸ ساله شهر تهران انجام شده است. طبق این پژوهش، بیشتر کودکان خیابانی شهر تهران، ایرانی هستند. از این میان، تنها ۳۴ درصد در حال تحصیل بوده و باقی یا ترک تحصیل کردهاند و یا هرگز مدرسه نرفتهاند. بیشتر کودکان خیابانی (۷۶.۸ درصد) شبها را در خانه خود یا بستگان میخوابند، اما خانوادههای آنها وضعیت اقتصادی مطلوبی ندارند. بیکاری و مشاغل کمدرآمد پدران و مشارکت ضعیف مادران در درآمد خانواده و جمعیت زیاد خانواده، مهمترین علل وضعیت نامطلوب اقتصادی خانوادههای کودکان خیابانی است.
تنها ۲% کودکان خیابانی به مشاغل غیرمتعارف میپردازند
بر اساس یافتههای کیفی و کمی این پژوهش، بسیاری از کودکان خیابانی در محلاتی زندگی میکنند که دارای مشکلات اجتماعی مانند اعتیاد و تنفروشی هستند و این شرایط احتمال درگیری آنها را با رفتارهای پرخطر بیشتر میکند. تعداد بسیار اندکی از کودکان (۲%) تنها به مشاغل غیرمتعارف شامل تنفروشی، خرید و فروش مواد و جیببری میپردازند و تعداد اندکی از آنها (۰.۹%) در کنار کار خیابانی به این کارهای غیرمتعارف مشغولاند.
کنجکاوی، لذت و تفریح از دلایل عمده گرایش کودکان خیابانی به مصرف مواد
بر اساس یاقتههای کمی این مطالعه ۱۷.۳ % کودکان خیابانی حداقل یک بار در عمر مصرف الکل داشتهاند و در حدود ۷ % کودکان خیابانی هر روز الکل مصرف میکنند و ۶.۹ % مصرف حداقل یک بار مواد مخدر را تجربه کردهاند. سن شروع مصرف مواد در کودکان خیابانی پایین است؛ بهطوریکه در حدود ۵۶ درصد کودکانی که مواد مصرف کردهاند، آن را قبل از ۱۴ سالگی شروع کردهاند. اگرچه بسیاری از کارشناسان علت اصلی مصرف مواد را مشکلات خانواده و تلاش کودک برای کاهش فشار روانی میدانند، در مطالعه کمی، بیشترین دلایل مصرف مواد را به ترتیب کنجکاوی، لذت، تفریح، فشار دوستان و پس از آن کاهش مشکلات روانی و درد گزارش کردهاند.
بسیاری از کودکان مصرفکننده در مطالعه حاضر دارای خانواده معتاد (عمدتاً پدر معتاد) هستند. ۴۳.۸% کودکان داشتن پدر معتاد و ۳۶.۹% دوستان نزدیک معتاد را گزارش کردهاند. همچنین طبق نتایج این پژوهش، ارتباط معناداری میان ترک خانه و استفاده از مواد مخدر در این کودکان وجود دارد.
لذا شاید بتوان عدم وجود خانواده مناسب را از مهمترین دلایل اعتیاد این کودکان دانست. بسیاری از این کودکان به دلیل معاشرت با افراد معتاد به عنوان دوست یا خانواده، در سالهای اولیه زندگی با مواد مخدر آشنا میشوند و عمدتاً از روی کنجکاوی آن را امتحان میکنند؛ غافل از دامیکه در آن افتادهاند.
تجربه رابطه جنسی در بیش از ۲۱ درصد کودکان خیابانی
بر اساس یافتههای کمی این مطالعه، ۲.۴ % کودکان عنوان کردهاند که به دلیل آزار جنسی از خانه فرار کردهاند و ۴.۸ % گزارش کردهاند که به دلیل بودن در خیابان مورد آزار جنسی قرار گرفتهاند.
کودکان خیابانی به دلیل شرایط و روش زندگی خانواده، از سنین پایین با روابط جنسی آشنا شده و آن را تجربه میکنند. سن شروع رابطه جنسی در کودکان خیابانی پایین است. میانگین سن شروع روابط جنسی در دختران ۱۲.۵ سال و در پسران ۱۳.۷ سال است. ۲۱.۴% کودکان تجربه رابطه جنسی را داشتهاند.
کودکان در حال تحصیل به شکل معناداری کمتر از کودکان خارج از تحصیل مورد آزار جنسی قرار گرفته و تجربه رابطه جنسی در کودکانی که سابقه ترک خانه را داشتهاند و کودکانی که در خیابان میخواباند، به صورت معناداری بیشتر از سایر کودکان خیابانی است.
لذا به نظر میرسد وجود محل امن اسکان برای کودکان خیابانی و آگاهسازی آنان، میتواند تأثیر بهسزایی بر کاهش درگیری آنها با روابط جنسی و پیشگیری از مشکلات ناشی از آن داشته باشد.
چه باید کرد؟
در پایان این پژوهش، به چهار برنامه کلی که میتوان برای کاهش رفتارهای پرخطر (مصرف مواد و روابط جنسی) در کودکان خیابانی به آنها امیدوار بود، اشاره شده است:
اول، « برنامه گسترش و ارتقاء خدمات آموزشی کودکان خیابانی» که خود به چهار پروژه تحصیل کودکان در مراکز غیردولتی، راهاندازی مراکز سیار آموزشی، آموزش مهارتهای زندگی به کودکان و گسترش تحصیلات رسمی این کودکان تقسیم شده است.
دوم، « برنامه گسترش و ارتقاء خدمات سلامت کودکان خیابانی» که در قالب سه پروژه ایجاد مراکز ثابت و سیار برای ارائه خدمات سلامت به کودکان خیابانی، گسترش آموزش سلامت به کودکان خیابانی و ارائه خدمات سلامت به این کودکان در سایر مراکز ارائهدهنده خدمت آمده است.
سوم، «ایجاد چتر ایمنی و رفاه اجتماعی برای خانوادههای کودکان خیابانی» است. که شامل پوشش بیمههای درمانی برای آنان، ارائه حمایتهای اجتماعی به آنان و خانوادههایشان، ایجاد سرپناه و مراکز امن خیابانی برای کودکان خیابانی، ایجاد کارگاههای اشتغالزایی، پرداخت یارانه به خانواده آنان و ایجاد مشاغل جایگزین برای کودکان است.
و آخرین برنامه «برنامه گسترش و ارتقاء حمایتهای حقوقی از کودکان خیابانی» است که در ۸ پروژه خلاصه شده و مهمترین آن، تدوین قانون جامع ساماندهی کودکان خیابانی است.
در پایان باید گفت انجام مطالعاتی اینچنینی بسیار جای مسرت دارد، اما سؤال مهم آن است که اکنون پس از گذشت ۲ سال از ارائه این تحقیق، تا چه میزان مورد استفاده قرار گرفته و پروژههای پیشنهادی آن تا چه حد عملیاتی شده است؟ آیا تغییری در زندگی پررنج کودکان خیابانی شهر ما صورت گرفته است؟ در گزارش بعد به سراغ مسئولان خواهیم رفت تا پاسخ این سؤالات را بیابم.